محل تبلیغات شما

نگاهی به اقتباسجو رایت از رمان غرور و تعصب» شاهکار جین آستین


غرور و تعصبترجمه مصطلح و نه دقیق از عنوان یکی از شاهکارهای بزرگ ادبیات کلاسیک است. Pride & Prejudice اثر جاودان جین آستین در سالهایپایانی قرن هجده به نگارش در آمد و در سالهای نخست قرن نوزده، چند سال پیش از مرگزودهنگام نویسنده انتشار یافت. تفاخر و پیش داوری» ترجمه دقیق تری از عنوان اینرمان است و با توجه به تقابل های موجود در متن که میان طبقات اشرافی و دهقانانجامعه انگلستان وجود دارد، و مسئله اصل و نسب به عنوان یک درونمایه برجسته دررمان، معنای این دو کلمه بیشتر برای ما ملموس میشود.

اما از آنجایی کهغرور و تعصب مصطلح است و از نخستین ترجمه این رمان به فارسی به قلم شمس الملوکمصاحب برآمده. و از طرفی ترجمه ای درست و مرتبط با معنای اثر و عنوان آن است ازهمین ترجمه استفاده می کنیم.

از رمان غرور وتعصب اقتباس های متعددی در قالب فیلمهای سینمایی و سریال ها صورت گرفته. اما اثرجو رایت از شناخته شده ترین و بهترین اقتباس های موجود است. فیلمساز بریتانیایی کهبه اقتباس از ادبیات کلاسیک علاقه ویژه ای دارد و مهمترین فیلمهای او مثل غرور وتعصب، تاوان و آنا کارنینا . . . اقتباس از آثار ادبی هستند.

فیلم جو رایتتقریبا تمام بخش های رمان را در بر گرفته. به جز تغییرات اندکی که در بعضی موقعیتها ایجاد کرده و عمدتا به نفع فیلم تمام شده. مثل حضور آقای بنت (دونالد ساترلند)در مجلس رقص آغاز داستان، که در رمان از رفتن امتناع کرده بود. یا تعداد همراهانبینگلی جوان که در فیلم به خواهرش دوشیزه بینگلی و دوستش آقای دارسی (متیو مکفایدن) کاهش پیدا کرده.

جو رایت به خوبیاز پس فضاسازی داستان و ارائه تصویری دقیق از دوران پایان قرن هجده انگلستانبرآمده. کارگردانی درخشان او در میزانسن های استادانه ای که فصل های مختلف رمان رادر عین تفاوت گذاری میان قلعه خانواده دارسی، با خانه آقای بنت یا فضای مجلس رقصعمومی در ندرفیلد، به یک وحدت دراماتیک می رساند. وحدتی که تقابل، تعامل و عشق وپیوند دو قطب اصلی درام یعنی الیزابت بنت (ا نایتلی) و آقای دارسی را در جایجای رمان بر مبنای درونمایه اصلی اثر که نجابت، وقار و برداشت دیگری از مفهوم اصلو نسب است، نشانه گذاری میکند.

غرور یا تفاخرپیش از عنوان تعصب یا پیش داوری می آید. این تفاخر پوچ آقای دارسی به اصل و نسبخاندان خود و پیش داوری او نسبت به خانواده و خود لیزی است که مانع از ابرازصمیمیت و عشق به لیزی میشود. و این پیش داوری لیزی و خانواده او به منش و شخصیتآقای دارسی است که مانع از برقراری رابطه میشود.

در متن رمان، اینپیش داوری و تعصب از زبان خود راوی دانای کل (جین آستین) چنین بیان میشود:

از لحاظ درک وفهم، دارسی برتر از بینگلی بود. البته بینگلی به هیچ وجه نقصی نداشت اما به هر حالدارسی باهوش تر بود. اما دارسی متکبر، نجوش، سخت گیر و مشکل پسند بود. و رفتارش بااین که مودبانه بود کمی توی ذوق میزد. از این لحاظ بینگلی خیلی بهتر بود.

اما در فیلم اینزبان راوی در نگاه های ملامتگر خانم بنت و کنایه های لیزی به آقای دارسی نمایانمیشود.

رمان جین آستینپر از گفتگو است و بخشهای توصیفی اثر او بیشتر بیان احساسات و افکار شخصیتهاست.اما هنر جو رایت تجسم ایده آل فضاهاست. به عنوان مثال در رمان ما فقط گفتگوهایلیزی و جین را می خوانیم که در اتاق خود به صحبت درباره بینگلی و دارسی میپردازند. آستین به جز چند صفحه گفتگو چیزی نشان نمیدهد. اما به یاد آورید لحظه هایگفتگوی این دو خواهر را که در زیر پتو خزیده اند و با خنده و شرم و شعفی که دردرخشش چشمهایشان پیداست، از مجلس رقص و لحظه های دعوت بینگلی از جین به رقص میگویند.

به فصل درخشان مجلسرقص در رمان آستین توجه کنید:

آقای بینگلی خیلیزود با همه آدمهای مهم توی سالن آشنایی به هم زده بود

یا

آقای دارسی دورشد و الیزابت ماند با احساس نه چندان خوش در مورد آقای دارسی.

یا

روی هم رفته آنشب به کل خانواده بد نگذشت. خانم بنت دیده بود ندرفیلدی ها از دختر بزرگش خیلیتعریف و تمجید کرده اند. آقای بینگلی دوبار با او رقصیده بود. جین هم به اندازهمادرش از این موضوع خوشحال بود، اما آرامیش بیشتری داشت. الیزابت خوشحالی جین رادرک میکرد. مری شنیده بود که به دوشیزه بینگلی گفته شده مری فاضل ترین دختر آنحوالی است. کاترین و لیدیا هم وضع بدی نداشتند و هیچ موقع بدون هم رقص نماندهبودند، و این کل چیزی بود که در مهمانی رقص اهمیت داشت.

تمام این احساساتو موقعیت ها که در قالب کلمات آمده، در فیلم جو رایت نشان داده میشود. همان شعارمعروف (نگو، نشان بده). و رایت به خوبی نشان میدهد. آن دوربین شناور در مجلس رقصکه تمام این گفته ها، شنیده ها، گفتگوهای آدمها، و رقصها را به طرز با شکوهی بهنمایش می گذارد.

به جز تصاویرمی که رایت و فیلمبردارش نشان ما میدهند. باید از طراحی صحنه و لباس شگفت انگیزفیلم و هنر کتی اسپنسر و ژاکلین دوران یاد کنیم. از بازی های ستودنی دونالدساترلند، جودی دنچ، برندا بلتین، روزاموند پایک و مک فایدن. و نقش آفرینی بی نظیرو ماندگار ا نایتلی. همچنین از موسیقی داریو ماریانلی که به طرز فوق العاده ایبا احساس عشق، غرور و تمام تناقضات احساسی لیزی و آقای دارسی همخوانی دارد و یکملودی بسیار گوش نواز است.

نمای آغازینفیلم، رو به یک دشت وسیع سبز باز میشود. صدای چکاوک ها و جریان آب می آید. خورشیدطلوع میکند و از پشت درختان بر می آید. این آغاز شاهکار با موسیقی حیرت انگیزماریانلی بهترین انتخاب برای شروع روایت است. دشتی خالی که در آن غرور و تعصب» بافونتی درشت نمایان میشود. و در انتها بوسه های لیزی و دارسی است که این منظره دشترا پر میکند و نور آفتاب که از میان لبها و پیشانی دو عاشق به چشم می خورد. تا آنکه به غروب و نور شمع های پس زمینه میرسد.

غرور و تعصبدرخشان است؛ اصیل، نجیب و با شکوه. چه کسی بهتر از ا نایتلی زیبا که یکبریتانیایی اصیل است می توانست به لیزی جان ببخشد؟ بازیگر ثابت فیلمهای عاشقانه جورایت که همواره نقطه قوت فیلمهای اوست. 

کارائیب، ماهی مسیریاب و منطق واقعیت های ناسازگار

مرگ روی دیگر زندگی است

ناقوس مرگ برای که به صدا در می آید؟

های ,دارسی ,آقای ,رمان ,بینگلی ,رایت ,که در ,آقای دارسی ,جو رایت ,غرور و ,و تعصب

مشخصات

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

middsoundfeta یاس مطهر بروجرد Marla's collection zeikelisru crosbedgeitio icciogasttouch stocbardisan kamalkamalimusic علوم ماورا Willene's memory