محل تبلیغات شما


خوانش روانکاوانه فیلم ExMachina

ما در زمانهای زندگی می­کنیم که بطور مداوم و در هر لحظه در معرض پدیده های جدید و تکنولوژیهای نوین قرار می­گیریم. تکنولوژی هایی که به طرز فزاینده ای در زندگی مان نفوذ وگسترش می­یابد و بر افکار، گفتار، رفتارها و شیوه های زندگی ما اثر می­گذارد. اینتوسعه تکنولوژیک در تمامی حوزه های ارتباطی، صنعتی، پزشکی، مهندسی، اقتصادی،فرهنگی، اجتماعی و . در حال شکل گیری و تکامل روزافزون است. اما یکی از اینصنایع حائز اهمیت، صنعت رباتیک است که گستره کاربرد وسیعی دارد؛ از مصارف خانگیگرفته تا کاربرد در کارخانجات عظیم. روبات ها یا به تعبیر دیگر هوش مصنوعی که روزبه روز به پیشرفت و توسعه خود ادامه میدهد، یکی از امیال و آرزوهای بشری است که ازمدتها قبل ذهن او را به خود مشغول داشته: چه میشود اگر دستگاهی باشد که بطور خودکاردرها را باز و بسته کند؟ چه میشود اگر ماشینی باشد که بطور خودکار دمای هوای خانهرا کنترل و تنظیم کند؟ چه میشود اگر اتومبیلی باشد که بدون دخالت فیزیکی کاربرحرکت کند و خودش مسیریابی کند؟ چه میشود اگر روبات انسان نمایی باشد که تمامکارهای خانه را انجام دهد؟ و . بسیاری از این تصورات که زمانی غیرقابل دستیابیبوده اند اینک رنگ حقیقت یافته اند. اما این توسعه تکنولوژیک وجه خطرناکی هم دارد:چه میشود اگر روزی هوش مصنوعی بر انسان غلبه کند؟ تصور کنید روزی هوش مصنوعی آنقدرپیشرفت کند که از انسان فراتر رود و او را تحت سلطه خود درآورد. همانطور که ایلانماسک می­گوید : هوش مصنوعی بزرگترین تهدید علیه بشر خواهد بود». آزمون تورینگنیز که یکی از مهمترین مسائل مربوط به این حوزه است بر این امر تأکید دارد که اگردر گفتگو و مصاحبت با یک ماشین تفاوتی بین آن و انسان حس نشود بهعبارتی نتوان ماشین بودن آن را تشخیص داد  به معنای موفقیت آزمون و تحقق هوش مصنوعی کاملاست.

آلکس گارلنددر نخستین فیلم بلند خود به سراغ یکی از جنجالی ترین پدیده های تاریخ بشری، آزمونتورینگ رفته و با نگاهی متفاوت به این مسئله پرداخته است. فیلم ExMachina در ترجمه هایمختلفی به فراماشین، اکس ماکینا، اکس ماشینا و . برگردانده شده که هر کدام ازاین تعابیر می­توانند کارکرد معنایی صحیحی در زمینه مورد بحث و تحلیل خود داشتهباشند. اما نگارنده در این متن تلاش می­کند تا با به کارگیری اصل واژه ExMachina (یا تلفظ فارسیآن اکس ماشینا) و از منظری روانکاوانه به معنای فیلم و عنوان آن بپردازد.

درون مایهفیلم و مدل توپوگرافیک ساختار روانی فروید

زیگموند فرویدکه به عنوان بنیانگذار علم روانکاوی و یکی از تأثیرگذارترین چهره های قرن بیستمشناخته میشود، اولین کسی بود که نظام ذهنی انسان را طبقه بندی کرد و واژهناخودآگاه» را که پیش از او صرفا به عنوان بخشی از فرایندهای ذهن که موضوع توجهبخش خودآگاه قرار ندارد می­دانستند، به مفهومی گسترده و یکی از نظام های سه گانهذهن انسان ارتقاء داد.

1- نظامخودآگاه (CS: Conscious System)

2- نظام پیش­آگاه(PCS:Pre-Conscious System)

  3- نظام ناخودآگاه (UCS:Unconscious System)

ایده ها،افکار و احساسات نهفته در ذهن انسان از نظر توپوگرافیک در نظام ناخودآگاه (UCS) قرار می­گیرد. برای آن که واردمرحله پیش­آگاهی (PCS) و آگاهی (CS) شود باید از آزمون سانسور یا مرحله سرکوب گذر کند. که اگر در اینامر موفق شود قابلیت ورود به ضمیر آگاه را خواهند یافت (پیش­آگاهی) و اگر در آزمونسانسور این مرحله نیز موفق شود وارد ضمیر آگاه (CS) می­شود. این ایده ها، افکار واحساسات نهفته باید در نظام آگاهی تجلی گاه یا ابژه ای بیابند تا امکان بروزبیابند، در غیر اینصورت در مرحله پیش­آگاهی باقی مانده و یا سرکوب شده و به ضمیرناخودآگاه وا پس رانده میشود. به عنوان مثال غریزه جنسی به عنوان یکی از امیالنهفته در ناخودآگاه تا زمانی که ابژه میل خود را در جهان بیرون نیابد امکان بروزنمی­یابد، و یا در پیش­آگاهی باقی می­ماند و یا از طریق ساز و کارهای سرکوب بهضمیر ناخودآگاه واپس رانده میشود و ممکن اسبت در قالب اضطراب روانی در سوژه (فرد)ظهور کند. اما ضمیر ناخودآگاه تنها جایگاه امیال نبوده و رویاها، خاطرات پنهانکودکی و کنش های لغزشی (لغزش­های زبانی، تپق ها، اشتباه در یادآوری خاطرات و .)را نیز شامل میشود. اما در این متن موضوع بحث آن دسته از امیال سرکوب شده ای استکه راه نفوذ به سطح خودآگاهی را می­یابند. نفوذی که گاه می­تواند مسبب رخدادهایناگواری گردد.

با نگاه بهنماهای آغازین و پایانی فیلم، و دقت در تناظر معنادار آنها می­توان همین سیر حرکتاز ناخودآگاه به خودآگاه را مشاهده نمود. گارلند با طرح موضوع آزمون تورینگ تنهاقصد به تصویر کشیدن آینده هوش مصنوعی، ماشینی شدن و عواقب ناخوشایند آن را ندارد.بلکه تصویر اسفناکی از ماشینی شدن انسان عصر حاضر به نمایش می­گذارد. در ابتدایفیلم شاهد  تصاویر و انعکاس تصاویر (درشیشه ها) کارمندانی هستیم که بصورت ماشین وار کار می­کنند. هر کدام در اتاقک خودپشت سیستم نشسته و مشغول کار است، یا مدام به این طرف و آن طرف میروند. در ادامهبا کلیب (دامنال گلیسون) و ناتان (اسکار آیزاک) آشنا می­شویم. شخصیتهایی تنها،بدون پیشینه هویتی، خانوادگی و اجتماعی مشخص که در مکانی ایزوله برای انجام آزمونتورینگ با یکدیگر ملاقات می­کنند. ناتان دانشمند تنهایی است که در لابراتوار بزرگخود تنها زندگی می­کند. و کلیب جوان نابغه ای است که دوست و خانواده ای ندارد، وبه عنوان همکار ناتان در این آزمون به این لابراتوار آمده. این تصاویر، نمایشوضعیت مکانیکی و ماشینی درونی شده ای است که در ناخودآگاه انسان ثبت شده است.آدمهایی که در ناخودآگاه به ماشینی بدون احساس و فاقد هویت مشخص تبدیل شده اند.اما طولی نمیکشد که شخصیت ایوا (آلیشیا ویکاندر) این وضعیت ماشینی را به سطحخودآگاه می­رساند. زمانی که با شکست دادن ناتان، خالق خود، و نیز تحت تأثیر قراردادن کلیب با سوء استفاده از احساسات جنسی اش از سد حصار پیرامون خود (همان ضمیرناخودآگاه ذهن) می­گذرد و راهی دنیای خارج میشود. اما این میل ناخودآگاه یعنی تلاشایوا برای خارج ساختن وضعیت ماشینی از ضمیر ناخودآگاه و ورودش به نظام خودآگاه،همانطور که اشاره شد نیاز به ابژه ای در دنیای بیرون دارد. و ایوا این ابژه/ صورترا در کمدهای اتاق ناتان می­یابد. برای خود پوسته ای انسانی می­یابد. مواجهه ایوابا نقاب صورت خود که بر دیوار راهرو آویخته شده، مواجهه میل با ابژه خود در دنیایبیرونی است. حالا ایوا با کشتن ناتان و حبس کلیب، از آن محیط ایزوله خارج میشود. وبا همان هلیکوپتری که کلیب را به اینجا آورده بود خارج میشود. در نمای پایانیانعکاس سایه های آدمهایی را می­بینیم که در یکی از معابر شهری مشغول رفت و آمدند.و ایوا جلوه گاه ماشینی شدن انسان است که به سطح خودآگاه رسیده و آن آینده خطرناکگویی به وقوع پیوسته است. همان آینده ای که در ناخودآگاه حال ما جریان دارد و منتظرراه نفوذی است تا آثار مخرب خود را بر جای گذارد. حال با نگاه دوباره به عنوانفیلم Ex Machina می­توان Ex را بصورت پیشوند دلالتگر وضعیت پیشین در زبان انگلیسی دانست. و ExMachina را به نوعیماشینی شدن پیشین (در ناخودآگاه) معنا کرد. و از آنجایی که از لحاظ زیباشناسیواژگان معادل فارسی مناسبی به نظر نمی­رسد، به همان ExMachina (یا اکس ماشینا)بسنده می­کنیم.

شخصیت شناسیفیلم و مدل ساختاری شخصیت فروید

بنا بر نظرفروید، شخصیت انسان از سه عنصر نهاد (اید)، خود (اگو) و فراخود (سوپراگو)تشکیل یافته است.

نهاد (اید)، تنها مولفه شخصیتاست که از بدو تولد حضور دارد. این جنبه از شخصیت کاملاً‌ ناهشیار (ناخودآگاه) استو شامل غرایز و رفتارهای ابتدایی می‌باشد. به عقیده فروید، نهاد منبع تمام انرژی‌هایروانی است و مولفه ابتدایی شخصیت است. نهاد، تحت تسلط اصل لذت است و در صدد ءآنی تمام تمایلات، خواسته‌ها و نیازهاست. اگر این نیازها فوراً برآورده نشوند،نتیجه‌اش اضطراب و تنش خواهد بود. با وجود این، ء فوری این نیازها همیشه عملییا واقعگرایانه نیست. اگر ما کاملاً تحت تسلط اصل لذت باشیم، ممکن است به قاپیدنچیزهایی که می‌خواهیم از دست دیگران اقدام کنیم تا نیاز خود را برآورده سازیم. ایننوع رفتار هم از نظر اجتماعی غیرقابل پذیرش است و هم نوعی رفتار ایذائی است.

خود (اگو)، آن مولفه از شخصیتاست که براساس اصل واقعیت عمل می‌کند. به عقیده فروید، خود از نهاد به وجود می‌آیدو باعث می‌شود که سائق‌های غریزی برآمده از نهاد بتوانند به شکل قابل قبول‌تری دردنیای واقعی بیان گردند. اصل واقعیت، مزایا و معایب یا فایده و ضرر هر اقدام راپیش از تصمیم‌گیری به انجام یا عدم انجام آن می‌سنجد. در بسیاری موارد، تمایلاتنهاد قابل برآورده ساختن هستند امّا با تاخیر . خود، سرانجام به آن رفتار اجازهبروز می‌دهد امّا در زمان و مکان مناسب. خود همچنین باعث تخلیه تنش‌هایبه وجود آمده ناشی از تمایلات برآورده نشده می‌باشد.

فراخود (سوپراگو) آن جنبه ازشخصیت است که در بردارنده تمام ایده‌آل‌ها و استانداردهای اخلاقی و درونی است کهما از والدین و جامعه کسب می‌کنیم. فراخود راهنمای قضاوت ماست. فراخود خود دارایدو بخش است:

  • خودِ آرمانی: شامل قواعد و استانداردها برای رفتارهای خوب. این رفتارها شامل رفتارهایی هستند که مورد تائید والدین و دیگر شخصیت‌های بانفوذ می‌باشند. اطاعت از این قواعد به احساس غرور، ارزش و رضایت‌مندی می‌انجامد.
  • وجدان: شامل اطلاعاتی درباره چیزهایی که توسط والدین و جامعه، بد پنداشته می‌شوند. این رفتارها غالباً ممنوع هستند و به پیامدهای بد، تنبیه، جریمه و یا احساس گناه منجر می‌شوند.

فراخود در جهت تکامل بخشیدن به رفتار عمل می‌کند. تمامتمایلات غیرقابل قبول نهاد را سرکوب می‌کند و تلاش می‌کند که باعث شود خود براساساستانداردهای آرمانی عمل کند تا قواعد و اصول واقعگرایانه. فراخود نیز هم در ذهنهشیار، هم در ذهن نیمه‌هشیار و هم در ذهن ناهشیار حضور دارد.

با توجه به تعاریف بالا به سادگی می‌توان مشاهده کرد که چهتعتی ممکن است بین نهاد، خود و فراخود به وجود آید. فروید از عبارت نیرومندیخود» برای اشاره به توانایی کارکردی خود، علیرغم این نیروهای معارض، استفاده می‌کرد.فردی با نیرومندی خود» مناسب قادر است این فشارها را به نحو موثری مدیریت کند.میزان بسیار زیاد نیرومندی خود» باعث انعطاف پذیری زیاد ومیزان بسیار کم نیرومندی خود» باعث آشفتگی و اختلال زیاد می­گردد. به عقیده فروید، کلید در اختیارداشتن یک شخصیت سالم، برقراری حفظ تعادل بین نهاد، خود و فراخود است.

شخصیتهای فیلم درمکان ایزوله لابراتوار که همان ساختار روانی انسان است، هر کدام نقش یکی از سهعنصر سازنده شخصیتی او را ایفا می­کنند.

ناتان در نقش فراخودعمل می­کند. همان والد/ پدری است که این مجموعه را خلق کرده و بایدها و نبایدهاییرا برای آن تعریف می­کند. در ابتدای ورود کلیب، قواعد زندگی در آنجا را برایشبازگو می­کند. با هم دیگه گپ می­زنیم، می­خوریم، می­نوشیم مثل دو تا رفیق. نهکارمند و کارفرما» در ادامه مکان های مجاز و غیرمجاز را برای کلیب مرزبندی می­کندو حتی قراردادی برای امضاء به او می­دهد. از سوی دیگر ایوا و دیگر ماشین هایمجموعه را تحت مدیریت و کنترل خود قرار می­دهد. و حتی به کلیب هشدار میدهد تامراقب ارتباط خود با ایوا باشد.

ایوا در نقش نهادعمل میکند که منبع امیال و خواسته های ناخودآگاه انسان است. تلاش می­کند از هرطریقی راه ء تمایلاتش را که قرارگیری در قالب انسان و خروج از لابراتوار است،بیابد. از طریق برقراری ارتباط با کلیب و تحت تأثیر قراردادن او. ایوا میداند که می­توانبا تحریک احساسات جنسی و عاطفی کلیب در این امر موفق شود. پس لباسهای جذاب می­پوشدو با کشیدن نقاشی و دلبری از کلیب سعی دارد اعتماد او را جلب کند و علیه ناتان(فراخود به عنوان عامل سرکوبگر امیال) بشوراندش. مواقعی که برق قطع میشود فرصتمناسبی است که در نبود نظارت فراخود، نهاد خواسته هایش را به خود (کلیب) حقنه کند.نور سرخ و انعکاس تصاویر کلیب و ایوا در یکدیگر، درون محیط بسته شیشه ای، معادلبصری مناسبی است برای نمایش همسان شدن خود و نهاد، و غرق شدن خود در تمایلات نهاد.جایی که بستر عصیان خود علیه فراخود را فراهم می­کند.

کلیب در نقش خود عملمی­کند. خودی که تحت تأثیر خواسته های نهاد قرار گرفته و با عصیان در برابرفراخود، و در جهت ء تمایلات نهاد به خود ویرانگری میرسد. نگاه کنید به این کهچگونه نقشه شکست ناتان را میکشد و در صحنه ای به خود آسیب می­رساند. در پایان و پساز کشته شدن ناتان (فراخود کنترل کننده)، کلیب آن نیرومندی مناسب خود را نداشته وتوان کنترل امیال ویرانگر ایوا را از دست می­دهد. در این مرحله امیال سرکوب شدهایوا راه خود را به بیرون می­یابد و اثرات ویرانگری به بار می­آورد. و این اثراتهمان هشدار ایلان ماسک را بار دیگر به یاد می­آورد هوش مصنوعی بزرگترین تهدید علیهبشر خواهد بود». این تهدید درون خود ماست.

کارائیب، ماهی مسیریاب و منطق واقعیت های ناسازگار

مرگ روی دیگر زندگی است

ناقوس مرگ برای که به صدا در می آید؟

ناخودآگاه ,های ,انسان ,کلیب ,ایوا ,نهاد ,است که ,یکی از ,که در ,را به ,به عنوان ,مصنوعی بزرگترین تهدید

مشخصات

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

Vincent's blog Judith's blog fasreuknotin dospditjasyt وقته سحر شد inonulchan geschsuwarne lighstudofsau :) .Life is like a movie...so I like it Deborah's page